شجاعت حضرت زهرا (س )

کتاب: تعلیم و تربیت در اسلام ص 178

نویسنده: شهید مرتضی مطهری

این عموماتی که در اینجا آمده است ، عمومات استثناء ناپذیر و آبی از تخصیص است ، و بهترین و مسلم‏ترین دلیلش جریان تاریخی حضرت زهرا سلام‏ الله علیها و حضرت زینب سلام الله علیها است . قضیه حضرت زهرا از یک‏ جنبه واقعا عجیب و فوق‏العاده است . شما در مجموع در نظر بگیرید : از یک طرف علی و زهرا یک زوجی هستند که نشان دادند از جنبه مادی و جمع‏ ثروت ، به دنیا و ما فیهایش بی‏اعتنا هستند . گفت : « و ما اصنع بفدک و غیر فدک ؟ و النفس مظانها فی غد جدث » ( 1 ) اصلا علی چه اعتنا [ به فدک ] دارد ؟

آنکه رست از جهان فدک چه کند

آنکه جست از جهت فلک چه کند

یک آدم جسته از ابعاد جهان است . به عنوان یک پول و یک ثروت و یک‏ مایه زندگی ، واقعا اینها نشان دادند که به فدک بی‏اعتنا هستند . و از طرف دیگر از مسلمات تاریخ اسلام است - و این روایت معروف را که‏ می‏خوانیم ، اهل تسنن بیشتر روایت کرده‏اند - که در مرض وفات پیغمبر اکرم ، حضرت زهرا زیاد گریه می‏کردند . پیامبر اکرم با حضرت زهرا نجوایی کردند و گریه ایشان افزون شد ، و بعد از مدتی نجوای دیگری کردند و حضرت زهرا متبسم شد ، و بعدها که از ایشان‏ سئوال کردند که این دو نجوا چه بود ، فرمودند : در نجوای اول پدرم به من‏ خبر داد که به طور قطع از دنیا می‏رود . [ گریه‏ام ] در فراق پدر بود . و در نجوای دوم به من گفت : " ولی تو به سرعت به من ملحق می‏شوی " . خرسندیم از این جهت بود . و به علاوه می‏دانیم ایشان بیمار هم بودند به طوری که همیشه در بستر بودند . برای ایشان مطلب مسلم بود که دیگر از عمرشان چیزی باقی نمانده . آن وقت در همین حال فدک را می‏برند . فدک به عنوان یک ثروت برای زهرا ارزشی ندارد ولی فدک به عنوان یک حق ربوده شده ، و اینکه حق را باید احیاء کرد ، برای همان زهرا آنقدر ارزش دارد که می‏آید در مسجد مدینه " علی حشد من نساءها " با یک عده از زنان بنی‏هاشم و زنان علاقه‏مند به‏ ایشان ، در حضور خلیفه وقت ، و خطبه‏ای به آن غرایی را در آنجا انشاء می‏کند و طرف را می‏کوبد و از حق خودشان دفاع می‏کند . چرا نترسید ؟ آیا این برخلاف تربیت اسلامی بود ؟ برای زن مثلا سبک بود این کار ؟ برای زن‏ زشت بود این کار که بیاید در مسجد مدینه در حضور چند هزار نفر جمعیت دم‏ از مال دنیا بزند و از حقش دفاع کند ؟ نه ، هیچ زشت نبود ، دفاع از حق‏ بود . همان زهرای بی‏اعتنا به دنیا و ما فیها به عنوان یک پول و یک امر مادی و ثروت شخصی و مایه لذت فردی ، و همان زهرای مطمئن که تا چند روز دیگر از دنیا می‏رود - که انسان وقتی بداند که به زودی از دنیا می‏رود ، دیگر مطامعش به مادیات دنیا به کلی از بین‏ می‏رود - به عنوان اینکه پاسدار حق است و نباید گذاشت حق قربانی بشود و سنت پایمال کردن حقوق جان بگیرد ، می‏آید در کمال شجاعت از حق خودش‏ دفاع می‏کند ، شخصا می‏رود به خانه خلیفه وقت و فرمان را از او می‏گیرد . بعد آن فرمان را به عنف از ایشان می‏گیرند ، و سپس به شکل دیگری با امیرالمؤمنین در مسجد مدینه [ حاضر می‏شود ] و اوضاع عجیبی [ پیش می‏آید ] که آخر کار که دیگر مجبور شد با آنها در بیافتد رسما در افتاد .

پاورقی : . 1 نهج‏البلاغه نامه 45 : [ و مرا با فدک و غیر فدک چه کار ؟ ! در حالی که فردا ( پس از مرگ ) جایگاه نفس گور است ] .


X