نام او فاطمه است.فاطمه وصفى است از مصدر فطم.و فطم در لغت عرب بمعنى بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده است.این صیغه که بر وزن فاعل معنى مفعولى مىدهد، به معنى بریده و جدا شده است.فاطمه از چه چیز جدا شده است؟ در کتابهاى شیعه و سنى روایتى مىبینیم که پیغمبر فرمود او را فاطمه نامیدند، چون خود و شیعیان او از آتش دوزخ بریدهاند (1) مجلسى از عیون اخبار الرضا و او باسناد خویش از على بن موسى الرضا و محمد بن على (ع) و آنان از مامون و او از هارون و او از مهدى و او به سند خویش از ابن عباس روایت کنند که: وى از معاویه پرسید مىدانى چرا فاطمه را فاطمه نامیدند؟ گفت نه!ابن عباس گفت چون او و شیعیان او به دوزخ نمىروند (2) فتال نیشابورى ضمن حدیثى از امام صادق آورده است که چون از بدىها بریده شد او را فاطمه نامیدهاند (3) بدین مضمون روایتهاى دیگر هم آمده است آنچنانکه براى صیغه وصفى نیز معناهاى دیگر جز آنچه نوشتیم ضبط کردهاند. (4)
پىنوشتها:
1. بحار ص 18 ج 43 از امالى شیخ طوسى.نسائى، حافظ ابو القاسم دمشقى و جمعى دیگر این حدیث را ضبط کردهاند (الصواعق المحرقه ص 160) .
2. بحار ص 12 ج 43.
3. روضة الواعظین ص 148
4. بحار ص 12.